گویند : روزی عابدی مشغول نماز خواندن بود و غرق مناجات صادقانه و خالصانه با خدای خویش ؛ شیطان که به دنبال چاره اندیشی برای انحراف او برآمده بود ؛ آمد و بدون توجه به او کمی جلوتر ایستاد و شروع به نماز خواندن کرد ؛ پس مدتی عابد که می خواست از مسجد خارج شود متوجه او شد و پیش خودش گفت :؟ مگر کسی از من نماز خوان تر هم هست؟ ؛ از اینجا شد که هرچه منتظر او نشست تا نمازش تمام شود دید خیر!!!!! انکار این طرف ول کن نیست ؟؟؟ بعد از تشهد سریع مچ دستش را گرفت و گفت : بگو ای عابد تو که هستی و من شیفته ی تو شده ام و اگر ممکن است مرا به مریدی خود قبول کن ؟! نقشه ی شیطان گرفته بود ؛ و قبول کرد به مرور زمان او را چنان از راه به در کرد و تمام حرام ها را به اسم دین و خدا برای او حلال کرد که شد آنچه نباید ....
***
حال حکایت دکتر رئیس جمهور ما هم همین شد و پر کاری و تلاش و کوشش و تقوای به اصطلاح ظاهر بیش از حدّ آقای مشائی هم چشم او را بربست و شد آنچه نباید....
***
کاملا با ربط ؛؛؛؛ خیلی باید مواظب دامهای شیطان بود ؛ یک روز برسیسای عابد و وووو شاید به سراغ ما بیاید و اصلا خبر نشویم؟!
مشائی حلقه ی وصل ؛ هاشمی و احمدی نژاد
احیاء گفتمان امام و انقلاب ، مردمی بودن ، ساده زیستی ، به دور از تشریفات ، و عدم وابستگی به کانون های ثروت و ... ///// این ها تمام از صحبتهای اولیه و عملکرد محمود احمدی نژاد بود ///// امّا به مرور زمان پیش گوئی های جناب پیشگو(هاشمی) که انگار او فقط دردمند انقلاب و دلسوز مردم است ؛ یکی یکی به وقوع پیوست //// و زمزمه هائی از فاصله گرفتن محمود احمدی نژاد از مواضع اولیه اش و عدم پیروی از رهبری و مراجع به گوش رسید و احمدی نژاد دولت دهم در مقابل احمدی نژاد دولت نهم ایستاد //// امّا این آفای پیشگو (هاشمی) چطور اینقدر دقیق بود و حتی خود را مطلع تر و آگاه تر از رهبری می دانست؟؟؟ --- این طور که مشخص است سناریوی از پیش طراحی شده ی خود او بوده --- و اخباری نیز از منابع خبری مختلف در سایتها منتشر شده که روابط و جلسات محرمانه ای بین رابطین (هاشمی) و (مشائی) به طور جدّی و فعال بوده است و از سوتی های این اواخر هم حضور هم زمان مشائی و هاشمی در وزارت کشور برای کاندیداتوری ریاست جمهوری است....
*بی ربط یا با ربط؟؟؟دیدید که پیش بینی هام درست از آب در اومد !!!! دیدید من علم غیب داشتم !!!! چرا نذاشتید کشور رو از بحران نجات بدم هان؟؟؟!@
صفوف متراکم و پرجمعیت کاندیداها آنقدر زیاد است ؛ که حتی فرصت نفس کشیدن را هم به متصدیان ثبت نام انتخابات نمی دهد ، فقط چیزی که هست ما نیومدیم و غاز همسایه!!!
سال 84 بود ؛ آن روز بچه های انجمن اسلامی گفتند احمدی نژاد کاندیدای ریاست جمهوری شده؛ او کیست؟(همه به اتفاق) شهردار تهران است ، خیلی فرد زحمت کش و فعالّی است ، پیرو خط امام رهبری و شهداست ، رجائی دوم است ...... ؛ گذشت ---- ستادی در میدان مرکزی زدیم و اولین تیم پای کار برای ایشون تو شهرضا بچه های دانش آموز انجمن اسلامی بودن و بعد از اون که مقداری داغ شد ... افراد دیگری هم حضور پیدا کردن ------ چقدر شربت آبلیمو و نون و ماست پوست ترش و .... زدیم تو رگ --- امّا ستادهای دیگه چه بخور ، بخوری که نداشتن!!!!خلاصه جریانات برقرار و گذشت و رئیس جمهور مردمی بالا اومد....قصه از اونجا شروع شد که ایشان گفتمان امام و انقلاب را مطرح کرده بودن امّا به مرور زمان صحبتهائی شد که ایشان در خط امام و رهبری نیست ... امّا مگر کسی باور می کرد .... و دور دوم ریاست ایشان شد آنچه نباید می شد و ایشان به صحبتهای اطرافیان بیش از بیان رهبری و مراجع اهمیّت داد و از گفتمان امام فاصله گرفت و .... که نیازی به توضیح نیست!!! و چنین شد خاطره ی ما روزی روزگاری محمود.
یادش بخیر آن روزها که احمدی نژاد با عکس های سیاه و سفید و کمترین هزینه به صحنه انتخابات آمد. یادش بخیر آن روزها که پیرزن روستایی با قد خمیده آمد پای صندوق آرا وگفت به پسرم محمود رای می دهم . یادش بخیر ستاد های مردمی .یادش بخیر دعای پدر و مادر شهداء برای پیروزی او .یادش بخیر آن روزها که خبر دار شدیم احمدی نژاد دستور داده تا فرشهای گران قیمت در دولت را جمع آوری کنند . یادش بخیر آن روزها خبر دار شدیم اولین دور سفرهای استانی رییس جمهور مکتبی شروع شده بی صبرانه منتظر حضورش در استان و شهرمون بودیم. یادش بخیر همنشینی احمدی نژاد با ایتام . یادش بخیر اون موقع که آمد بازار اینقدر آشفته نبود . یادش به خیر خوشحال بودیم که رهبر عزیزمان نفس راحتی کشیدند و می گفتیم از ناحیه رییس جمهور خیالشان راحت است.....
سنگر پشتیبانی