دوست دارم وقتی بزرگ شدم یک حسین فریدون بشوم!
موضوع انشاء:
در آینده می خواهید چکاره شوید؟
خلاصه انشاء دانش آموز:
من دوست دارم در آینده حسین فریدون شوم. زیرا او بدون هیچ گونه حکم و مسئولیت اجرائی تا به امروز در همه سفرهای داخلی و خارجی با هیأت دولت چرخیده و عشق و حال کرده.
و از همه مهم تر اینکه او در جریان ریز همه چیز هست ولی مردم نمی توانند باشند.
من دوست دارم وقتی بزرگ شدم یک حسین فریدون بشوم.
پایان
دانش آموز:
تموم شد آقا بریم بشینیم؟
معلم:
برو بتمرگ سر جات سوسک توله!!!
دانش آموز:
آقا اجازه!! آخه چرا؟؟؟؟
معلم:
چون بی سواد و تند رو و افراطی و [بووووووووووغ] هستی!
جماعتی هم هستند که هیچوقت در هیچ چیز شک نمی کنند ،
چون هیچ وقت سوالی نمی پرسند و اصلاً زحمتی نمی کشند که سوالی پیش بیاید!
دانش آموزانی که مشق مسئولیت الهی-اجتماعی شان را به ولایت پذیری، صرفاً در موارد تصریح شده تنزل می دهند ..
...
سال 84 بود ؛ آن روز بچه های انجمن اسلامی گفتند احمدی نژاد کاندیدای ریاست جمهوری شده؛ او کیست؟(همه به اتفاق) شهردار تهران است ، خیلی فرد زحمت کش و فعالّی است ، پیرو خط امام رهبری و شهداست ، رجائی دوم است ...... ؛ گذشت ---- ستادی در میدان مرکزی زدیم و اولین تیم پای کار برای ایشون تو شهرضا بچه های دانش آموز انجمن اسلامی بودن و بعد از اون که مقداری داغ شد ... افراد دیگری هم حضور پیدا کردن ------ چقدر شربت آبلیمو و نون و ماست پوست ترش و .... زدیم تو رگ --- امّا ستادهای دیگه چه بخور ، بخوری که نداشتن!!!!خلاصه جریانات برقرار و گذشت و رئیس جمهور مردمی بالا اومد....قصه از اونجا شروع شد که ایشان گفتمان امام و انقلاب را مطرح کرده بودن امّا به مرور زمان صحبتهائی شد که ایشان در خط امام و رهبری نیست ... امّا مگر کسی باور می کرد .... و دور دوم ریاست ایشان شد آنچه نباید می شد و ایشان به صحبتهای اطرافیان بیش از بیان رهبری و مراجع اهمیّت داد و از گفتمان امام فاصله گرفت و .... که نیازی به توضیح نیست!!! و چنین شد خاطره ی ما روزی روزگاری محمود.
سنگر پشتیبانی