شما بی سوادید و از جای خاصی تغذیه می شید که به توافق نامه پر عزت ژنو حمله می کنید!
شما تغذیه می شید که به دیدار اشتون با فتنه گران اعتراض دارید!
اصلا کدوم ساندویچی می رید و تغذیه می شید که به همه چی اعتراض می کنید؟
دوست دارم وقتی بزرگ شدم یک حسین فریدون بشوم!
موضوع انشاء:
در آینده می خواهید چکاره شوید؟
خلاصه انشاء دانش آموز:
من دوست دارم در آینده حسین فریدون شوم. زیرا او بدون هیچ گونه حکم و مسئولیت اجرائی تا به امروز در همه سفرهای داخلی و خارجی با هیأت دولت چرخیده و عشق و حال کرده.
و از همه مهم تر اینکه او در جریان ریز همه چیز هست ولی مردم نمی توانند باشند.
من دوست دارم وقتی بزرگ شدم یک حسین فریدون بشوم.
پایان
دانش آموز:
تموم شد آقا بریم بشینیم؟
معلم:
برو بتمرگ سر جات سوسک توله!!!
دانش آموز:
آقا اجازه!! آخه چرا؟؟؟؟
معلم:
چون بی سواد و تند رو و افراطی و [بووووووووووغ] هستی!
صداقت آمریکایی 2(علت پیگیری راه حل مذاکره)
می توانید در اینجا ببینید.
دیروز، روز سیاهی بود. من تعجب میکنم از بعضی حقوقخواندهها که معنای مسلم واژه «تسلیم» را نمیدانند. تسلیم دشمن در برابر ملت ایران، آنجا بود که ما در سوریه، روی موضع مقاومت ایستادیم، صرف نظر از دولت، با دستفرمان انقلابی اصل نظام، حزبالله، خون شهدا و خشم انقلابی خمینی، بیآنکه ذرهای از حق خود کوتاه بیاییم، دشمن را وادار به دعوت از جمهوری اسلامی کردیم. آنچه در ژنو گذشت، قدر مسلم، تسلیم دشمن در برابر ما نبود! آن روز که عمارت هستهای را شهدای ما با خون خود بالا بردند، دشمن در برابر ما تسلیم شد! نه دیروز که روز سیاهی بود. دیروز انرژی هستهای، حق مسلم ما نبود... و نبود! تعارف که نداریم. حرف را صاف بزن! از دیروز توافقنامه ژنو اجرا شد؛ سانتریفیوژها از چرخش باز ایستادند، عکس شادی اوباما هست... و هیچ کدام از این حرفها برای «علیرضا» پدر نمیشود!
سنگر پشتیبانی