به نظر من مهمترین شرایط نماینده عبارت است از اینکه متدیّن، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این چهار شرط در نمایندهاى جمع شد، همان کارى را که شما آرزو و توقّع دارید، انجام خواهد داد. نماینده باید متدیّن باشد. بىدینى و بىتقوایى چیز بدى است؛ هرجا باشد، انسان را آسیبپذیر مىکند. اگر در جاى حسّاس باشد، آسیبپذیرى آن بسیار گران تمام خواهد شد. نماینده باید کارآمد هم باشد. بعضیها متدیّن هستند، اما از آنها کارى ساخته نیست. باید بهگونهاى باشند که بتوانند وظایفى را که بر عهدهشان قرار دارد، انجام دهند.
سوم اینکه دلسوز مردم - بخصوص طبقات محروم - باشد و براى آنها کار و فکر کند. من در انتخاباتِ دورهى قبل - شاید در نماز جمعه بود - گفتم نامزدهاى انتخابات مراقب باشند خود را وامدار ثروتمندان و قدرتمندان و امثال اینها نکنند. اگر کسى وامدار دستگاهها و اشخاص و وامدار پول و قدرت شد، دیگر نمىتواند براى مردم دلسوزى کند. پس دلسوزى هم یک شرط بزرگ است.
شرط چهارم این است که نمایندهى مردم باید شجاع باشد. این ملت، ملت شجاع و آزادهاى است؛ ملتى است که تهدید قدرتهاى متکبّر جهانى او را به عقب نمىنشاند؛ بنابراین نمایندهى او هم باید شجاع باشد و نترسد؛ شجاعت در مقابل دشمن، شجاعت در مقابل باطل، شجاعت در پذیرش حرف حق.
مرزبندی شفاف با دشمن؛شاخص مهم نماینده اصلح
اصلح را انتخاب کنید
هنر ملت ایران و مردم شهرها و حوزههاى انتخابیه این است که دقت کنند، نگاه کنند، بشناسند اصلح را، بهترین را انتخاب کنند؛ بهترین از لحاظ ایمان، بهترین از لحاظ اخلاص و امانت، بهترین از لحاظ دیندارى و آمادگى براى حضور در میدانهاى انقلاب؛ دردشناسترین و دردمندترین نسبت به نیازهاى مردم را انتخاب کنند.
نماینده شایسته:شجاع ترین؛مومن ترین و انقلابی ترین
آن کسى که به عنوان وکیل این ملتِ انقلابى و مؤمن و شجاع به مجلس مىرود، باید انقلابى و مؤمن و شجاع باشد. اگر نگوییم شجاعترین و مؤمنترین و انقلابىترین؛ لااقل در سطح این تودهى عظیم مردم که این گونه از خود درخشش نشان مىدهند، باشد.
آن کسى که اسلام را نمىپسندد و مقرّرات اسلامى را قبول نمىکند و براى خاطر دل بیگانگان و خوشامد دیگران، به انقلاب و ارزشهاى انقلابى اهانت مىکند و یا به خاطر ترس از دیگران، به جاى اینکه به ملت گرایش نشان دهد، به دشمن گرایش نشان مىدهد و آن کسى که تقواى لازم را ندارد و اهل معنویّات نیست و اهل دنیاست و فقط براى نام و نشان و استفادهى شخصى، این مسؤولیت را مىخواهد، او لایق و شایستهى این کار نیست.
دنبال آدمهاى مؤمن و شجاع و انقلابى و کسانى که بتوانند قدرت این ملت را - که در سایهى ارزشهاى انقلابى است - حفظ کنند، باشید. کسانى که وقتى قوانینى مىگذارند و موضعى مىگیرند و نطقى مىکنند، همه در این جهت باشد. این طور آدمى، شایستهى آن است که به عنوان وکیل این ملت، به مجلس شوراى اسلامى برود؛ آن کسى که بفهمد امام چه مىگفت، چه مىخواست و چرا مىخروشید.
وکیل آیندهى مجلس، باید دنبال راه امام و در خطّ او باشد.
هر کس که به این نظام معتقد و پایبند است، مىتواند وارد میدان انتخابات شود. کسانى که این نظام و قانون اساسى را قبول ندارند، آمدنشان به مجلس خطاست و خودشان هم بایستى بدانند که از نظر این ملت آمدن آنها به مجلس خطاست. معلوم است کسانى که این قانون اساسى و این ملت و کارها و شعارها و راه و اهدافش را قبول ندارند، نباید به مجلس بیایند؛ اما آن کسانى که نظام، اسلام، قانون اساسى و امام را قبول دارند، باید به میدان رقابت بیایند؛ منتها رقابت سالم و نه رقابت لجوجانه و عنادآمیز. این جناحها و خطوط و احزاب هم از نظر بنده اعتبارى ندارند. بعضى خودشان که کشمکش مىکنند هیچ، سعى مىکنند که رهبرى و دستگاههاى نظام را هم وانمود کنند که در دعواهاى جناحى و خطّىِ اینها واردند! این مطلب درست نیست. بنده حزب و شخصیت نمىشناسم؛ بنده این را مىشناسم که کسى که مىآید به مجلس، باید با تقوا باشد. اوّلین شرط تقواست: «انّ اکرمکم عنداللَّه اتقاکم». دیگر اینکه باید طرفدار محرومین باشد؛ بداند که در کشور محرومیت هست و سعى و همّت او باشد که رفع محرومیت کند. باید ضدّ فساد هم باشد و با فساد مالى و اقتصادى بهشدّت و بهجد، از بُندندان و نه به لفظ، مخالف باشد، تا با فساد مبارزه کند. البته توانمند، با اخلاص و عالِم هم باشد. صلاحیت بر اساس این مسائل است.
سنگر پشتیبانی